تهران در تصرف مردم و سقوط زندان اوین
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۹۹۳۷۰
در سكوت جمعه شب، ناگهان درگيريهاي شديدي در تهران آغاز شد. تيترهاي صفحه يك اطلاعات مربوط به درگيريهاي جمعه شب تهران است؛ نبردهاي خونين ميان واحدهاي نيروهاي مسلح تيتر يك درشت اطلاعات در اين روز است.
به گزارش اعتماد، اين روزنامه همچنين گزارش داده تا ظهر شنبه، 63 كشته به 2 بيمارستان جرجاني و بوعلي انتقال داده شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
براساس گزارش روزنامه اطلاعات، درگيري بين نيروهاي گارد شاهنشاهي و پرسنل نيروي هوايي آنچنان شديد آغاز شد كه حدود ساعت 10 شب، مردم با شنيدن صداي تيراندازيها به بيرون از منازل آمدند و اللهاكبر گويان به سمت محل درگيري رفتند. محل درگيري پادگان دوشانتپه حوالي شرق تهران است. به نوشته اطلاعات اين درگيريها به خيابان تهراننو، محدوده خيابان حسيني و كهن، پايينتر از نظامآباد و تا نزديكيهاي ميدان فوزيه كشيده شده است.
جنگ خونين لشكر گارد با نيروي هواييكيهان در گزارش ميداني با تيتر يك و فونت درشت «جنگ خونين لشكر گارد با نيروي هوايي» از 16 ساعت درگيري شديد در تهران گزارش داده است. به نوشته كيهان مردم مسلح به ياري افراد نيروي هوايي رفتند. پرسنل نيروي هوايي هم چند تانك گارد كه در شهر حضور داشتند را از كار انداختند. اين روزنامه گزارش داده كه گروههايي از نيروي زميني ارتش هم ديشب به نيروي هوايي پيوستهاند. كيهان در اين گزارش نوشته است: درحالي كه درگيريهاي جمعه شب و صبح شنبه تهران شوك بزرگي به كشور وارد كرده بود، آيتالله طالقاني در پيامي از سربازان خواست به پادگانها بازگردند و مسوولان ارتش هم مسببين وقايع جمعه شب تهران را شناسايي و مجازات كنند. كيهان و آيندگان در گزارشهايي جداگانه نوشتهاند كه طرفداران قانون اساسي هم تجمعي در استاديوم امجديه داشتند كه پس از اتمام تجمع، وقتي به خيابانهاي اطراف آمدند، روبهرويي مخالفان و موافقان به درگيري انجاميد و نهايتا با دخالت فرمانداري نظامي درگيري پايان يافت.
گزارش اطلاعات و آيندگان از شكست حكومت نظامياطلاعات در گزارشي نوشته است كه «بنابر گزارش فرماندار نظامي تهران در ساعت يك بامداد تظاهراتي در خيابان گرگان (خيابان شهيد سرتيپ نامجو) با شركت ۲ هزار نفر برپا شد. اين تظاهرات در نهايت با مداخله ماموران و دستگيري ۴ نفر از تظاهراتكنندگان پايان يافت. حدود ساعت ۹ پادگان نيروي هوايي تهران مجددا هدف يورش ماموران گارد قرار گرفت. اين درگيري به خيابانها نيز كشيده شد و هزاران نفر از مردم در حمايت از نيروي هوايي دست به تظاهرات زدند و در پي تيراندازي ماموران گارد عدهاي شهيد و مجروح شدند. در پي صدور اطلاعيه فرمانداري نظامي تهران مبني بر افزايش ساعات منع عبور و مرور از16:30 الي ۵ بامداد، امام پيامي انتشار دادند و در آن، اين اقدام فرمانداري را «خدعه و خلاف شرع» دانستند و از مردم خواستند به آن اعتنا نكنند.»
بنابر گزارش روزنامه اطلاعات در ساعت 3۰: 2۰ در پي انتشار خبر بركناري فرمانده نيروي زميني از سوي بختيار، جمعيت غريو شادي كشيدند. در ساعت ۲۲ خبر شبه كودتا توسط عدهاي تاييد شد كه براساس آن قرار بود از ساعت ۲۱ با كمك نيروهاي موجود اطراف تهران و احتمالا نيروهاي مستقر در قزوين و حمله آنها به شهر اين كودتا انجام گيرد، ولي به سبب پيوستن مردم به همافران و پيوستن قسمت اعظم پرسنل نيروي هوايي به همافران و مسلح شدن مردم و قرار گرفتن آنها در سنگرها و پخش شدن مردم مسلح در سراسر تهران، شبه كودتا شكست خورد. بنابر گزارش روزنامه آيندگان، مردم تهران با همكاري همافران توانستند در ساعات منع عبور و مرور كلانتريهاي نارمك، تهراننو، تهرانپارس، بهارستان، مولوي، شهرري، باباييان و جواديه را به تصرف خود درآورند.
حضور همافران در منزل امام به مذاق ارتشيها خوش نيامده بودتلكس خبرگزاري پارس روز جمعه 20 بهمن فعال بوده و اطلاعيهاي از روابط عمومي ارتش منتشر كرده كه در آن عكس صفحه يك روز پنجشنبه كيهان، مونتاژ و غيرواقعي خوانده بود. بختيار هم در سخناني كه روز شنبه كيهان منتشر كرد، با متهم كردن روزنامهها به نشر اكاذيب، گفته با مونتاژ بچگانه عكس، رژه نظامي ترتيب دادند. اما كيهان كه عكس معروف را منتشر كرده بود، در صفحه يك خود اين ادعاها را تكذيب كرد؛ اطلاعات و آيندگان هم به حمايت از كيهان، ادعاي مونتاژ بودن عكس را تكذيب كردند.
حمايت سازمان چريكهاي فدايي خلق از راه امام خميني در مبارزه با امپرياليسمآيندگان هم از تجمع سازمان چريكهاي فدايي خلق به مناسبت ماجراي سياهكل گزارشي داد. در بخشي از قطعنامه اين تجمع آمده كه اين سازمان از امام خميني در راه مبارزه با امپرياليسم حمايت ميكند.
يكشنبه 22 بهمن 57؛ روز سقوط سلطنتاز بامداد يكشنبه 22 بهمن دامنه درگيريها افزايش پيدا كرده و شدت آن از جمعه و شنبه بيشتر شده است كه روزنامههاي اين روز اين رويدادها را پوشش خبري دادهاند. براساس گزارش اطلاعات، از جمعه شب كه درگيريها در پادگانهاي شرق تهران آغاز شد، برخي پرسنل نيروي هوايي درهاي اسلحه خانهها را به روي مردم گشودند و مردم مسلح شدهاند. حالا ديگر گلولههاي نظاميان و امنيتيهاي وفادار به حاكميت، بيپاسخ نيست؛ مردم هم مسلح شدهاند و گلوله جواب گلوله است.
كيهان «جنگ تانكها با مردم مسلح در خيابانها» را براي تيتر يك خود انتخاب كرده است. ديگر تيترهاي صفحه يك كيهان، خبرهايي است از درگيريهاي تهران با اين تيتر درشت: «بسياري از نقاط تهران در تصرف مردم مسلح است.»
تهران؛ صحنه جنگ خونين مسلحانهصفحه يك اطلاعات هم پر است از تيترهايي درباره درگيريهاي پايتخت از جمله «تهران صحنه جنگ خونين مسلحانه» كه تيتر يك اطلاعات است.
اطلاعات همچنين در گزارشي از اين وقايع نوشته است كه پادگان عشرتآباد شورش كرده است. به نوشته اين روزنامه گروههايي از مردم مسلح به سمت اين پادگان رفتهاند و آنجا را محاصره كردهاند. پس از آن تعداد زيادي از سربازها با از تن درآوردن لباس سربازي به سمت مردم رفتند و به آنها پيوستند و به همراه مردم مسلح، براي تصرف پادگان تيراندازي كردند. از داخل پادگان هم مقاومتهاي زيادي صورت گرفت و نهايتا اين پادگان هم سقوط كرد. به نوشته اطلاعات انبار تسليحات ارتش در خيابان فرحآباد يا همان پيروزي فعلي، پس از زد و خوردهاي شديد بين مردم و گارد، به دست انقلابيون افتاد و مردم بيش از پيش مسلح شدند.
اعلام بيطرفي ارتشروزنامه اطلاعات روز 22 بهمن اعلاميه «شوراي عالي ارتش» و اعلام پشتيباني از خواست مردم ايران را منتشر كرده و نوشته است: «شوراي عالي ارتش» صبح امروز، در پي تشكيل يك جلسه، بي طرفي خود را «در مناقشات سياسي» اعلام كرد و از خواست ملت ايران پشتيباني نمود، اين بيانيه، كه در آن براي نخستينبار كلمه شاهنشاهي از عنوان رسمي ارتش حذف شده بود، ساعت ۲ بعدازظهر از راديوايران پخش شد. متن اعلاميه «شوراي عالي ارتش» چنين است: ارتش ايران وظيفه دفاع از استقلال و تماميت كشور عزيز ايران را داشته و تاكنون در آشوبهاي داخلي سعي نموده است با پشتيباني از دولتهاي قانوني اين وظيفه را به نحو احسن انجام دهد. باتوجه به تحولات اخير كشور، شوراي عالي ارتش در ساعت10:30 امروز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تشكيل و به اتفاق آرا تصميم گرفته شد كه براي جلوگيري از هرج و مرج و خونريزي بيشتر بيطرفي خود را در مناقشات سياسي فعلي اعلام و به يگانهاي نظامي دستور داده شد كه به پادگانهاي خود مراجعه نمايند.
ارتش ايران هميشه پشتيبان ملت شريف و نجيب و وطنپرست ايران بوده و خواهد بود و از خواستههاي ملت شريف با تمام قدرت پشتيباني مينمايد. در پي پخش خبر بيطرفي ارتش، امام در دومين پيامشان از مردم خواستند آرامش و نظم را حفظ كرده و از حمله به سفارتخانهها خودداري كنند. ايشان در پيام ديگري از مردم خواستند مانع آشوب و هرج و مرج شوند و از غارت، آتشسوزي، مجازات متهمان و از بين بردن آثار علمي، فني، صنعتي، هنري و اتلاف اموال عمومي و خصوصي خودداري كنند. ايشان گفتند: «من اكيدا اعلام ميكنم كه هر كس دست به چنين عملياتي بزند، از جامعه انقلابي ملت مطرود و در پيشگاه خداوند متعال مسوول است... از همه شما برادران و خواهران عزيز ميخواهم كه با دولت موقت انقلاب اسلامي كه وارث يك سلسله خرابيهاي گذشته است همكاري نماييد تا به حول و قوه الهي هر چه زودتر با همكاري يكديگر، ايران اسلامي آباد و آزاد را كه مورد غبطه جهانيان باشد، بسازيم.»
بختيار: من براي مذاكره حاضر هستم روزنامه اطلاعات در يك ستون در صفحه آخر شماره۲۲ بهمن ۵۷ سخنان روز قبل شاپور بختيار، نخستوزير را در مجلس سنا به چاپ رسانده است. به گزارش اين روزنامه، دكتر بختيار از آمادگي براي مذاكره با مخالفين ميگويد: «ما از انتقاد نميترسيم... ولي وقتي اشخاصي را ميبينيم كه نميدانند چه ميخواهند مذاكره با چنين اشخاصي دشوار است. اين مخالفين حق اظهار عقيده دارند اما نميتوان منكر شد كه اين عده در روزنامهها نظرات خود را خارج از قانون و عدالت و منطق و به صورت خشونتآميز ابراز ميكنند. اگر اين افراد آزاد و آزاده باشند و با منطق پيش بيايند ما حرفي نداريم و هيچ مشكلي نخواهيم داشت زيرا راه استقرار دموكراسي كامل را قانون اساسي باز گذاشته است و در خود قانون است كه اگر مواردي مغاير اين رژيم باشد ميتوان تغييراتي در آن داد ولي متاسفانه اغلب مخالفين مايل به مذاكره در حدود معقول نيستند چون برنامه مشخصي ندارند و لاجرم به اغتشاش و تشنج در سطح مملكت از ماههاي پيش دست زدند و وقتي تمام خواستهاي آنان انجام شد باز هم خواستهاي ديگري آن هم به صورت ناقص پيشنهاد ميكنند و باز به اين اغتشاشها دامن ميزنند.» در ادامه اين گزارش نوشته شده است: شاپور بختيار از قبول مسووليت خونهاي ريخته شده توسط كسي كه خود را رهبر ميخواند صحبت ميكند و اخبار مربوط به محاكمه و اعدام ۱۶۰ همافر را تكذيب كرده و آن را شايعهاي براي ايجاد تزلزل در اركان ارتش و تضعيف روحيه سربازان ميداند. نخستوزير وقت سخنان خود را با اعلام آمادگي براي مذاكره به پايان ميبرد: «هر قدر اين آقايان بخواهند با هو و جنجال ما را بيرون كنند و دولت را متزلزل سازند، موفق نخواهند شد. در اين ميان تنها راي ملت حاكم است و من براي اين كار هميشه براي مذاكره آمادهام ولي وقتي كه صحبت از انقلاب و تشنج و از پاي درآوردن مملكت باشد، بايد بدانند كه ايستادگي من ادامه خواهد يافت و پيروز هم كسي است كه حتي نيمساعت مقاومتش بيشتر باشد.»
روايت كيهان از مسلسلهاي سنگين مردم در سنگرهاي خيابانيكيهان نوشته است كه اكثر كلانتريها، چند پاسگاه، ژاندارمري و قرارگاه پليس و ارتش به تصرف مردم مسلح و نيروي هوايي درآمده. همچنين نوشته كه مردم مسلسلهاي سنگين در سنگرهاي خياباني نصب كردند. به نوشته اين روزنامه، مجاهدين خلق، چريكهاي فدايي خلق، چريكهاي فدايي منشعب، افراد مسلح حزب توده در نبردهاي مسلحانه نقش فعال دارند.
كيهان همچنين گزارش داده است كه ستاد ژاندارمري در ميدان 24 اسفند و انقلاب فعلي، به دست انقلابيون افتاده است. همچنين كيهان خبر داده كه درگيريهاي روز شنبه تهران 175 شهيد و 663 مجروح برجاي گذاشته. حدود ساعت 4 بامداد هم چند تانك سنگين از خيابان تهران نو به حركت درآمدندو افراد نيروي هوايي و مردم مسلح منطقه را به رگبار بستند. فرماندار نظامي تهران، سپهبد رحيمي هم در اعلاميهاي خطاب به نظاميان گفت كه يگانها و عناصر انتظامي ضمن حفظ نقاط حساس به يگانهاي مربوط مراجعه نمايند.
پاسخ امام خميني به استفتاء جمعي از افراد نيروهاي مسلح شاهنشاهيكيهان همچنين پاسخ امامخميني به استفتاء جمعي از افراد نيروهاي مسلح درباره عدول از قسم آنها درباره حفظ تاج و تخت رژيم سلطنتي را منتشر كرده و نوشته است: «قسم براي حفظ قدرت طاغوتي صحيح نيست و مخالفت با آن واجب است و كساني كه اين نحو قسم خوردهاند بايد برخلاف آن عمل كنند.»
سقوط زندان اوينكيهان همچنين در خبري كوتاه نوشته است: صبح امروز زندان اوين، محل شكنجه بسياري از مبارزان ضدحكومت پهلوي، پس از چندين ساعت محاصره به دست مردم افتاد. از نخستين ساعات شب گذشته تعدادي از مردم مسلح تهران اين زندان را به محاصره درآوردند و درنهايت پس از چندين ساعت نبرد، موفق به تسخير آن شدند.
در ارتش شكاف افتادصفحه اول روزنامه آيندگان با تيتر اول با حروف درشت «در ارتش شكاف افتاد» از تسخير اسلحهخانه پادگان نيروي هوايي و تصرف كلانتريهاي تهران خبر ميدهد. به گزارش خبرنگار آيندگان: «جنگ خونين لشكر گارد با افراد نيروهاي هوايي كه در ۲۴ ساعت گذشته صدها كشته در پادگان نيروي هوايي و خيابانهاي اطراف آن برجاي گذاشت، ايجاد يك شكاف جدي را در صفوف ارتش تاييد كرد.» روزنامه آيندگان از بازگرداندن سربازان به پادگانها خبر ميدهد و آن را نشانهاي از تغيير موضع ارتش ميداند. در ادامه اين روزنامه به شرح درگيري بين نيروي هوايي با حمايت مردم مسلح و چريكهاي فدايي خلق با لشكرگارد ميپردازد.
در صفحه دوم روزنامه در گزارشي با نام «نخستين شعلههاي نبرد مسلحانه برافروخته شد» به شرح درگيري نيروي هوايي با لشكر گارد در پادگان فرحآباد ميپردازد و از سنگربندي خيابانها، تظاهرات براي حمايت از نيروي هواي و اعلام آمادگي شركت واحد اتوبوسراني براي ايجاد راهبندان خبر ميدهد.
خروج مشاوران امريكايي از پايگاه فرحآبادهمزمان آيندگان به نقل از براون يك سخنگوي وزارت خارجه امريكا، نوشته كه هليكوپترهاي نظامي ايران، 50 تا 75 مشاور امريكايي را كه در پايگاه فرحآباد حضور داشتند، پيش از افزايش درگيريها ميان گارد و نيروي هوايي از پايگاه تخليه شدند. همچنين اين روزنامه افزوده كه روز 21 بهمن 4 هواپيماي امريكايي، حدود 250 نظامي امريكا را به خارج از تهران منتقل كردهاند.
مقامات سفارت امريكا به مقر آيتالله خميني براي كمك متوسل شدندبنابر گزارش روزنامه آيندگان در ساعت ۹ عدهاي به سفارت امريكا يورش بردند و در اثر تيراندازي طرفين، شماري كشته و مجروح شدند. بنابر گزارش بولتن خبرگزاري پارس «مقامات سفارت امريكا به مقر آيتالله خميني براي كمك متوسل شدند.» (اين اقدام از طرف سازمان چريكهاي فدايي خلق صورت گرفت و با اقدامات دولت موقت، سفارت از مهاجمان تخليه و به كارگزاران امريكايي سپرده شد).
روزنامه آيندگان همچنين در 22 بهمن از ۱۶۴ نفر شهيد و ۶۳۴ نفر مجروح خبر دادند كه در بيمارستانهاي تهران بستري هستند. به گزارش اين منبع بيشتر مجروحان و شهيدان -بالغ بر ۱۳۶ مجروح و ۵۳ شهيد- در بيمارستان جرجاني بودند.
حمايت حزب توده از آيتالله خمينيروزنامه آيندگان در خبر كوتاهي مخابره شده از بوداپست از اعلام حمايت حزب توده از آيتالله خميني خبر ميدهد: «رهبر حزب توده ايران روز پنجشنبه در يك مصاحبه مطبوعاتي گفت كه حزب وي كاملا از آيتالله خميني پشتيباني ميكند و مردم ايران را تشويق ميكند كه براي مقابله با «نيروهاي سيا، ارتجاع» مسلح شوند. نورالدين كيانوري دبير اول حزب توده به روزنامه «نپزاپ» ارگان حزب كمونيست مجارستان گفت حزب وي از آن جهت مردم را دعوت به مسلح شدن ميكند كه نيروهاي سيا، ارتجاع با قدرت سازمان يافته مردم مسلح روبهرو شوند. كيانوري ميافزايد آيتالله خميني داراي عنوان رهبري مخالفان مذهبي و سياسي است. حزب توده از كوششهاي وي در راه تحقق بخشيدن به اهداف انقلابي و برقراري شوراي انقلاب اسلامي حمايت ميكند.»
گول كمونيستهاي امريكايي را نخوريدبعد از پخش راديويي اين خبر كه حزب كمونيست ايران از دولت بازرگان خواسته است تا جايگاه اين حزب را در حكومت آينده ايران مشخص سازد، چريكهاي فدايي خلق به گزارش آيندگان در مراسم يادبود واقعه سياهكل به آن واكنش نشان داده و با اعلام حمايت از آيتالله خميني گفتند: «حزب كمونيست ايران ادعا داشت از ثمرات جنبش بايد سهمي به كمونيستها پرداخت شود. ما اين ادعاهاي تو خالي و جدا از مردم را توطئه رژيم وابسته به امپرياليسم ميدانيم.»
يكي از وابستگان سازمان چريكهاي فدايي خلق در گفتوگو با آيندگان در اين باره ميگويد: «خلق انقلابي ايران نبايد از چنين ادعاهاي ضدانقلابي و مشكوك جا بخورد. ما ميدانيم كه سازمان جاسوسي امريكا- سيا- به دليل آنكه نتوانست ميان مردم انقلابي و سازمانهاي اصيل ماركسيستي ايران جدايي بيندازد، خود راسا دست به ايجاد سازماني به ظاهر ماركسيست زده است و هدف اصلياش از اين كار، بدبين ساختن خلق مبارز و مسلمانان ايران به حقانيت و درستي اعمال ماركسيستهاي راستين است.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: انقلاب زندان اوین قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل سازمان چریک های فدایی خلق پرسنل نیروی هوایی آیت الله خمینی روزنامه اطلاعات روزنامه آیندگان شورای عالی ارتش گزارش روزنامه بنابر گزارش برای مذاکره منتشر کرده گزارش داده امام خمینی خبر می دهد خیابان ها پادگان ها جنگ خونین درگیری ها لشکر گارد مردم مسلح فرح آباد حزب توده جمعه شب صفحه یک شده اند تیتر یک بی طرفی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۹۹۳۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
احسان طبری؛ تئوریسین برجسته چگونه از مارکسیسم برگشت و «خدمتگزار بزرگ نظام اسلامی» شد
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- 35 سال قبل در 9 اردیبهشت 1368 خورشیدی یکی از بحثانگیزترین شخصیتهای تاریخ معاصر ایران درگذشت: احسان طبری، تئوریسین برجستۀ حزب توده و مهم ترین نظریهپرداز مارکسیسم در ایران که در زندان جمهوری اسلامی از مارکسیسم برید و دربارۀ اسلام نوشت. حتی پس از آزادی از زندان.
چون فضای سیاسی متأثر از برکناری آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری بود و بعد هم بیماری امام خمینی و سپس درگذشت ایشان و موضوع جانشینی و چندان مجال پرداختن به طبری فراهم نیامد حال آن که اگر این اتفاق چندی بعدتر رخ میداد درباره او بسیار بیشتر گفته و نوشته میشد. هر چند در آن زمان برخی مجلات روشنفکری از یاد او فرونکاستند زیرا تنها وجه سیاسی نداشت.
برخی از هم حزبی های او اعلام ترک مارکسیسم و ترجیح و گرویدن به اسلام را ناشی از این میدانند که اهل مقاومت نبود و بعضی هم به این سبب که همین که ایران از متحد آمریکا به دشمن آن بدل شده بود ولو با اسلامیت انقلاب 57 که نسبتی با ماتریالیسم و مارکسیسم نداشت برای او مطلوب بود و اسلام انقلابی را از این منظر پذیرفت. کما این که وقتی هنوز مارکسیست بودند ابایی نداشتند در انتحابات خبرگان قانون اساسی از حجتالاسلام یونس موسوی در کرمانشاه حمایت و تصریح کنند: کمیته مرکزی حزب تودۀ ایران ضمنا اعلام میدارد: در هر نقطهای که آیتالله صادق خلخالی نامزد باشند به ایشان رأی خواهند داد. (9 مرداد 1358، هفته نامۀ مردم)
دکتر انور خامهای از گروه 53 نفر (اولین تشکل مروج کمونیسم در ایران در زمان رضاشاه) درباره طبری گفته بود: «او آدمی بیکینه بود ولی مهمترین صفت او این بود که قدرت مقاومت او کم بود. چندان که در جوانی و بعد از دستگیری با دیگر اعضای ۵۳ نفر در همان اولین جلسات دادگاه همه اطلاعات خود را با توضیحات مفصل نوشت. بعدها هم مثل یک چوب تربه هر صورتی که خواستند درآمد. آدمی با معلومات بسیار و ارزش بالای فکری و ادبی اما از حیث ایمان به راه و روش و استحکام ضعیف.» - [مجلۀ آدینه مرداد 68]
در این موضوع اما کسی تردید ندارد که احسان طبری نابغهای بود که اگر عمر خود را پای حزب توده نمیگذاشت و ۳۰ سال (از ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۷) خارج از ایران به سر نمیبرد یا در غرب روزگار میگذراند جایگاه علمی یا ادبی یا دانشگاهی بسیار بالاتری کسب میکرد در حالی که در اتحاد شوروی هم در عالیترین سطح با آکادمی علوم همکاری داشت اما به هر حال عنصری سیاسی و ایدیولوژیک به حساب میآمد.
ترور شاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ و اعلام انحلال و غیر قانونی بودن حزب توده چارهای جز مخفی شدن و سپس فرار پیش پای سران حزب توده و از جمله احسان طبری نگذاشت هرچند که برخی از سران حزب که به زندان افتادند نیز موفق به فرار شدند و موضوع مستند «فرار از قصر» که به تازگی ساخته و ارکان شده همین است.
در دوران رضاشاه احسان طبری مانند دیگر اعضای گروه ۵۳ نفر به زندان افتاد و در پی شهریور 1320 فضا تغییر کرد آن قدر که در شرکت نفت انگلیس استخدام شد و برای نشریه اخبار روز مطلب ترجمه می کرد و از این حیث می توان طبری را یکی از برجسته ترین روزنامه نگاران ایران هم دانست. اگرچه بعد از شرکت نفت روزنامه نگاری او تنها در چارچوب حزب بود و در این باره دو نظر وجود دارد: یکی قایل به روزنامه نگاری حزبی به عنوانی یک ژانر در ژورنالیسم است و دیگر این دیدگاه که روزنامه نگار باید به دنبال واقعیت و کشف حقیقت و توصیف روایت باشد و با نگاه حزبی نمی توان و این دیگر تبلیغ است و روزنامه نگاری مستقل نیست.
کار در شرکت نفت انگلیس با انتقاد دوستان و هم حزبی ها مواجه شد و چون اعلام کرد تنها به قصد امرار معاش و تامین زندگی است از او خواستند در خبرگزاری تاس مشغول شود و از این پس رسما حقوق بگیر حزب شد تا ماجرای ترور در سال ۱۳۲۷ هر چند کمی قبل از آن هم تشکیلات حزب توده در شمال متلاشی شده بود.
به شمال اشاره شد. بدنیست بدانیم مازندرانی بود و پدرش شیخ حسین طبری معمم و وکیل دادگستری و در متن ادعا نامه مدعی العموم درباره ۵۳ نفر درباره شماره ۲۷ چنین آمده بود: «احسان الله طبری فرزند حسین. اهل ساری، مقیم تهران، خیابان عین الدوله، ۲۱ ساله، محصل دانشکده حقوق. در خانه او اوراق کمونیستی کشف شده و آنها را ترجمه کرده است. نظر به اقاریر و اعترافات صریح تردیدی در ارتکاب متهم به قیام علیه امنیت و استقلال کشور وجود ندارد و طبق ماده یک قانون سابق الذکر ( قیام علیه امنیت ملی) صدور حکم مجازات مشارالیه مورد تقاضاست.»
دستگیری او روز ۲۶ اردیبهشت ۱۳۱۶ صورت پذیرفت و دادگاه او اندک زمانی بعدتر تشکیل و به سه سال و نیم حبس محکوم شد و اگر رضاشاه برکنار و تبعید نشده بود هم البته باز آزاد می شد منتها در این صورت فضای سیاسی دیگر مساعد نبود حال آن که طی ۵ سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ فضا برای فعالیت حزب توده و ترویج مارکسیسم بسیار مساعد شده بود.
انورخامه ای از دیگر اعضای ۵۳ نفر درباره هوش و نبوغ و قدرت یادگیری احسان طبری گفته بود: «در زندان با یک یهودی آشنا شد که مهاجر فراری بود که پدرش از شوروی اخراج شده به ترکیه رفته بود و از آنجا به فلسطین تبعید شد و در مرز انگلیسی ها به ایران تحویل داده بودند و تا ۱۳۲۰ در زندان بود و سلول او درست مقابل احسان طبری قرار داشت. با هم قرار گذاشتند او به طبری ترکی استانبولی بیاموزد و طبری هم به او فارسی. تنها دو ماه بعد طبری که از زندان آزاد شد خواندن و نوشتن ترکی استانبولی را به خوبی فراگرفته بود در حالی که آن یهودی همچنان تنها چند کلمه فارسی یاد گرفته بود!»
بالاترین استعداد احسان طبری در زبان آموزی بود تا جایی که گفته شده به ۱۰ زبان مسلط یا دست کم با آنها در حد خواندن آشنا بود چندان که می توانست به جز فارسی، انگلیسی و عربی و فرانسه و آلمانی را بخواند و نیز روسی و ترکی و لاتین و اوستایی و پهلوی را!
چنین استعداد و نبوغی به شوروی رفت و در مدرسه عالی حزب در مسکو تاریخ خواند و از فلسفه هم غافل نبود و عنوان پایان نامه او فلسفه ابن سینا بود. ۱۰ سالی در مسکو بود و بعد از بهبود روابط شاه با شوروی از طبری خواستند به لایپزیک آلمان شرقی برود.
در دوران دولت ملی مصدق و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و نیز انقلاب ۵۷ در ایران نبود و بعد از پیروزی انقلاب و در پی ۳۰ سال به ایران برگشت و ترجیح داد به امور فرهنگی و انتشاراتی و مطبوعاتی حزب توده برسد و مانند نورالدین کیانوری زیاد در چشم رسانه ها نباشد.
با این حال در تابستان ۱۳۵۸ کاندیدای انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی شد که نام رسمی آن مجلس بررسی نهایی پیش نویس قانون اساسی شد. حضور سران حزب توده و روشنفکران سکولار در آن انتخابات سبب شد روحانیت و حزب جمهوری اسلامی و نیروهای ملی مذهبی ائتلاف کنند و همان فهرست ۱۰ نفره برنده شد: آیتالله طالقانی، آیتالله منتظری، دکتر بهشتی، آیتالله موسوی اردبیلی، دکتر گلزاده غفوری، ابوالحسن بنیصدر، مهندس عزتالله سحابی، شیبانی، علیمحمد عرب و منیره گرجی. ائتلافی که تنها در مخالفت با سکولارها و توده ای ها و مجاهدین خلق متحد بودند و بعد بین خودشان اختلاف فراوان افتاد.
حضور کارگر گمنامی به نام علی محمد عرب در لیست ائتلاف حزب جمهوری اسلامی باعث شد او یک میلیون و ۳۰۵ هزار و ۱۲۶ رای بیاورد و نفر دهم شود در حالی که روشن فکر مشهوری چون دکتر علی اصغر حاج سید جوادی یک میلیون رای کمترآورد: ۲۹۸ هزار و ۳۶۰ رای (چند صد رای بیشتر از مسعود رجوی که نفر دوازدهم شد).
در این فضا احسان طبری هم ۴۷ هزار و 225 رأی آورد که نشان می داد وزن اجتماعی حزب بوده در فضای بعد از انقلاب چقدر است و جالب این که از خود نورالدین کیانوری دبیر کل حزب توده بیشتر چون او ۳۲ هزار و ۶۲۷ رای آورده بود و این نشان میداد رأی به طبری تنها سیاسی نبوده و به خاطر شخصیت علمی و ادبی او هم بوده است.
با این که حزب توده خود را با انقلاب همراه و موافق نشان می داد و از حذف لیبرالها و جهت گیری ضد آمریکایی آن خرسند بود اما در همان اوایل دهه ۶۰ سراغ آنان هم رفتند و غالب رهبران تن به اعتراف دادند و معدودی چون هوشنگ ابتهاج (سایه) بعد یک سال به خاطر اشتهار ادبی بی اعتراف و برنامه تلویزیونی آزاد شدند. بقیه چند سال در زندان بودند و بعد به خانه های امن انتقال یافتند هر چند در مواردی با حکم اعدام هم روبه رو شدند چندان که تکان دهنده ترین بخش مستند «فرار از زندان» اعدام یک نفر ده ها سال بعد از فرار مشهور و در همان دهه ۶۰ است.
شهرت اصلی احسان طبری مغز متفکر مارکسیسم و حزب توده در ایران بود اما وقتی به سهولت همه خطاها را پذیرفته و در زندان کتاب «کژراهه» را نوشت مثل بقیه به او جاسوس و خائن گفته نمی شد. نه توده ایها و نه جمهوری اسلامی و از این نظر موقعیت متفاوتی داشت.
فردای روزی که در بیمارستان «تهران» درگذشت هم روزنامه کیهان در شمارۀ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۸ در خبری که البته به نقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی تنظیم شده بود او را تنها با همان نام و نام خانوادگی معرفی کرد و اشاره ای به آن همه پیشینه حزبی و سیاسی و فرهنگی و علمی نکردند و تنها نوشتند احسان طبری درگذشت.
رییس بعدی کیهان - حسین شریعتمداری- اما که ساعتها در زندان با او گفتوگو کرده بود سال ها بعد درباره او گفت:
«حضرت امام خیلی پیگیر وضعیت احسان بود و انشاء الله خدا بیامرزدش . وقتی که از مارکسیسم برگشت و خبر به امام رسید حضرت امام فرمودند آزاد شود. احسان هیچ نیاز نداشت وانمود کند از مارکسیسم برگشته و مسلمان شده چون در جرایم خاص حزب توده دخالتی نداشت و اگر هم فرض کنیم قصد تظاهر داشت تظاهر هم حدی دارد نه این که یک دفعه مارکسیسم را از بنیان تکان دهد. به مجرد پخش سخنان او از تلویزیون ایران همه کُپ کردند و رادیو بلگراد گفت به خاطر تزریق آمپول است و باور نمی کردند. چون این احسان بود که سخن می گفت. کسی که تمام کتاب های خود را مخدوش اعلام کرد و کژراهه را نوشت و مبانی مارکسیسم را زیر سوال برد در حالی که می توانست این کارها را نکند و بعد از آزادی دیگر ننویسد. به خاطر همین با خیال راحت می گویم مرحوم احسان طبری خدمت بزرگی به نظام اسلامی کرد.»
کافی است به یاد آوریم آقای حسین شریعتمداری درباره برخی از برجستهترین صاحب منصبان نظام جمهوری اسلامی در گذشته و حتی روحانیون بلندمرتبه هم به تصریح یا تلویح از تعبیر «خیانت» استفاده میکند ولی درباره احسان طبری برجسته ترین تئوریسین مارکسیسم در ایران می گوید «خدمت بزرگی به نظام اسلامی کرد.»
از این رو شاید اگر حسین شریعتمداری چند سال قبل رییس کیهان شده بود درباره تئوریسین برجسته و سابق مارکسیسم و مغز متفکر حزب توده و عضو ارشد آکادمی علوم اتحاد شوروی این تیتر را بر صفحه اول روزنامه می نشاند: «خدمتگزار بزرگ نظام اسلامی درگذشت.»
آقای شریعتمداری البته به عنوان روزنامه نگار طرف گفتوگو با احسان طبری نبود. از این رو بیمناسبت نیست توصیف دو نفر دیگر را هم بیاوریم. یکی محمود اعتمادزاده (به آذین) که خود در موج اولیه دستگیری سران حزب توده در سال 63 به زندان افتاد و نوشت: ««پیر و شکسته شده و دست راستش بر اثر سکته رخوتی دارد. زبانش کمی کند است و گوشش سنگین و در آن بیرون نیز همسرش آذرخانم با سرطان میجنگد! خبر رسید که همسرِ طبری درگذشته است. پیرمردِ تنها، گاه بی مقدمه و بی صدا اشک میریزد».
یکی از معدود روزنامه نگاران مشهور غربی که موفق به دیدار با احسان طبری شد خانم لورانس دئونا روزنامهنگار سوییسی بود که در همان سال ۱۳۶۳در زندان قصر با او ملاقات کرد و در کتابی با همین عنوان خاطرات ملاقات با طبری در زندان که 4 سال بعد منتشر شد نوشت:
«سرانجام معجزه روی داد در مقابل من درهای زندان باز و بسته میشوند. طبری آنجاست. مبهوت از نور فلاشها، سراپا ایستاده خمیده، لاغر، با پوست مرطوب و براق، شکستهتر از سن و سالش. اگرچه گفتوگو چند دقیقه بیش به طول نینجامید اما من هرگز فراموش نمیکنم که یک متفکر کمونیست به شما بگوید آری خانم! این طور است من پذیرفته ام. من ایدئولوژی سیاسی و اجتماعی اسلام را پذیرفتهام...»
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: زائری: 40 سال قبل قرار بود احسان طبری و آریانپور بیایند و در دانشکده الهیات مارکسیسم را تدریس کنند و اکنون در چهلمین سالگرد انقلاب من از روضهخوانی و منبر امام حسین منع میشوم!/ گفته بودم حجاب اجباری در دین نیامده نامه احسان طبری از زندان به دکتر سروش: "همسانی عقیدتی میان ما (البته از سمت من) نزدیک به حصول است"